اشعارکوفه وشام شعار روضه حضرت علی اصغر علیهالسلام *** مثل پرنده بال گشودی رها شدی کوچک ترین ستاره سر نیزه ها شدی لعنت به لای لایی این نیزه دار تو باعث شده است بر سر نی بی صدا شدی زخم سرت برابر زخم عمو شده بر روی نیزه ها چقدر جا به جا شدی بعد از تو گاهواره به دردم نمی خورد چه زود پر کشیدی و از من جدا شدی بر روی دست باد عزیز دل رباب مانند زلف های پریشان رها شدی در آسمان کرب و بلا ردّ خون توست تو یک تنه برای خودت کربلا شدی |
سید جواد پرئی ... اشعار شب هفتم محرم، اشعارروضه علی اصغر علیه السلام |
اشعار شب هفتم محرم اشعارشهادتحضرت علی اصغر علیهالسلام *** لب تر كن از پياله ي كوثر توهم برو
برخيز علي اصغر خيبر تو هم برو
از صبح گريه كردي و دل شوره داشتي
ديدي رسيد نوبتت اخر توهم برو
شش ماه ميشود به تو من خو گرفته ام
باشد، عصاي پيري مادر توهم برو
فكر دل شكسته ي عمه نمي كني؟
كم بود داغ قاسم و اكبر؟ تو هم برو
هر شعبه ي سه شعبه براي تو نيزه ايست
در بزم تيرو نيزه و خنجر توهم برو
بعد از عموت ماندت اصلا ً صلاح نيست
او رفت پيش ساقي كوثر توهم برو
تا خيمه ها هنوز به غارت نرفته است
قبل از شروع معركه بهتر.... تو هم برو
با تشکر از شاعرگرانقدر برادر بزرگوار سید جواد پرئی
|
حسن بیاتانی ... اشعار شب هفتم محرم، اشعارروضه علی اصغرعلیه السلام |
اشعار شب هفتم محرم اشعارشهادتحضرت علی اصغر علیهالسلام *** هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری "خورشید بر نی بود" و حق داری بسوزی دیدی به جز او سایه ای بر سر نداری برگشته ای؛ این را کسی باور نمی کرد برگشته ای؛ این را خودت باور نداری می خواهی از بغض گلوگیرت بگویی از لایی لایی واژه ای بهتر نداری هر بار یاد غربت مولا می افتی می سوزی از این که علی اصغر نداری این غم که طفلی که بغل داری خیالی ست «سخت است آری سخت تر از هر نداری»* ما پای این گهواره عمری گریه کردیم یک وقت دست از لای لایی برنداری |
میلاد حسنی ... اشعار شب هفتم محرم، اشعارروضه علی اصغرعلیه السلام |
اشعار شب هفتم محرم اشعارشهادتحضرت علی اصغر علیهالسلام *** تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم ببین که حال دلم شد خراب عزیز دلم نفس نفس نزن این گونه ای همه نفسم مکن تو مادر خود را عذاب عزیز دلم تو رو به قبله شدی از عطش وَ می گردد برای تو جگر آب، آب عزیز دلم هنوز راه نیفتاده ای مبارز من مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم بگو که تیر سه شعبه میان این همه یل تو را نموده چرا انتخاب عزیز دلم؟ نگو که می شود آخر محاسن بابا به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم نشد دعای دلم مستجاب اما دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم با تشکر از شاعر گرانقدر برادر بزرگوار میلاد حسنی |
قاسم نعمتی ... اشعار شب هفتم محرم، اشعارروضه علی اصغرعلیه السلام |
اشعار شب هفتم محرم اشعارشهادتحضرت علی اصغر علیهالسلام *** لب لب مکن که این جگرم تیر می کشد پنجه مکش به سینه تف دیده کویر ناخن مگر ز سینه کمی شیر می کشد در کودکی چه محشری در عشق کرده ای؟ حسرت به عاشقی تو هر پیر می کشد هر کس قدم به سیر مقامات تو نهد کارش در این دیار به تکفیر می کشد گویا شنیده شد که خدا هم ز داغ تو در عرش ناله های فرا گیر می کشد می دانم عاقبت که سر (چند قطره آب) کار امام عشق به تحقیر می کشد با آن که دیر آمدم بالای قبر تو دیدم پدر ز حنجر تو تیر می کشد این جسم غرق خون تو و حالت پدر آن ماجرای کوچه به تصویر می کشد بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست... بر روی خاک نیزه و شمشیر می کشد باور نمی کنم... بدن توست روی نی؟ دشمن میان هلهله تکبیر می کشد چشمان باز و حنجره ریش ریش تو حال دل رباب به تحریر می کشد تا نیزه در گلوی تو جا باز می کند انگار از وجود من اکسیر می کشد دیده ببند تا که نبینی عدوی تو ناموس خانواده به زنجیر می کشد |
حسن لطفی ... اشعار شب هفتم محرم، اشعار روضهعلی اصغرعلیه السلام |
اشعار شب هفتم محرم اشعارشهادتحضرت علی اصغر علیهالسلام *** وقتی لبان کوچک تو بی جواب شد مادر به جای آب، ز شرم تو آب شد بیهوده پا به سینه ی من می زنی مکوش پیش لبان خشک تو دریا سراب شد مثل همیشه بوسه زدم روی گونه ات اما لبم ز تاول رویت کباب شد وقتی عمود خیمه ی عباس را کشید گفتم رباب: خیمۀ عمرت خراب شد از چشم های حرمله پیداست فکر چیست مادر دعا نکرده ای و مستجاب شد |