ای کرامت سائل صحن و سرایت یا جواد
ای سلام جود بر جود و عطایت یا جواد
ایکه بارد جود از دست گدایت یا جواد
ای صفای دل حریم با صفایت یا جواد
ای دوای دردمندان خاک پایت یا جواد
دوست و دشمن کنند مدح و ثنایت یا جواد
ای کرم داران درم داران گدای کوی تو
حسن کل انبیا در طلعت دلجوی تو
خوی احمد خوی حیدر خوی زهرا خوی تو
نخل طوبی سایه ای از قامت دلجوی تو
چشم خلقت دست خلقت سوی خلقت سوی تو
کعبه جان همه دارالولایت یا جواد
ای غبار کاظمینت آبرو را آبرو
ای محمد هم بنام و هم به خلق و هم به خو
ای نهاده مهر گردون بر در صحن تو رو
من به خلوتخانه دل با تو دارم گفتگو
در کناری مرغ روحم پر زند از چار سو
تا گردد طائر صحن و سرایت یا جواد
اهل دانش مخزن علم خدایت خوانده اند
اهل بینش وجه ذات کبریایت خوانده اند
اهل دل اهل ولا بحر عطایت خوانده اند
دوستداران رضا ابن الرضایت خوانده اند
سیدی ابن الرضا جانم فدایت یا جواد
میثم
******************************
الا کرم ز تو مشهور یا امام جواد
کلام توست همه نور یا امام جواد
ائمهاند جواد و توئی جواد همه
که گشته جود تو مشهور یا امام جواد
سزد ز لعل لب حضرت رضا ریزد
به مدح تو دُر منثور یا امام جواد
اگر چه نزد شما آبروی نیست، مرا
مکن ز درگه خود دور یا امام جواد
گداییام به درت جز بهانهای نبوَد
مراست وصل تو منظور یا امام جواد
به روی زائر تو بوسه میزند جبریل
به ذکر «سیعک مشکور» یا امام جواد
به کاظمینِ تو روی نیاز برده کلیم
سلام میدهد از طور یا امام جواد
جحیم اگر تو نگاهش کنی حدیقۀ گل
بهشت بی تو کم از گور یا امام جواد
اگر چه ران ملخ هم ندارم ای مولا
مرا بخوان به درت مور یا امام جواد
قضا به حکم تو محکوم، ای ولیِ خدا
قدر به امر تو مأمور یا امام جواد
لباس نور مرا بر تن از ولادت توست
گناه، وصلۀ ناجور یا امام جواد
خدا ثنای تو را گفته و چگونه مرا
بوَد ثنای تو مقدور یا امام جواد
لب تو داشت تبسّم، ولی دلت را بود
هزارها غم مستور یا امام جواد
ندید دختر مأمون جلال و قدر تو را
چو بود چشم دلش کور یا امام جواد
هزار مرتبه نفرین به دختر مأمون
که شد به قتل تو مسرور یا امام جواد
فراز بام به گرد تن تو بگرفتند
پرندگان هوا شور یا امام جواد
شهادت تو در آن حجره با لب تشنه
بوَد تجسّم عاشور یا امام جواد
عنایتی که شود روز حشر «میثم» هم
به دوستی تو محشور یا امام جواد
**************************8
ای مرغ جان کبوتر صحن و سرای تو
هفتآسمان صحیفۀ مدح و ثنای تو
چشم رضا به ماه رخ دلربای تو
چشم فرشتگان خدا جای پای تو
دلهـای عارفـان حـرم بـا صفای تو
تو خود جوادی و همه عالم گدای تو
دست گدائی همه عالم به سوی تو
دل برده از امام رضا ماه روی تو
پیشانی ملائکه بر خاک کوی تو
جام بهشتیان همه پر از سبوی تو
ذکر خوش امام رضا گفتگوی تو
زیبد که او هماره بگوید ثنای تو
بسماللهِ صحیفۀ دلهاست نام تو
خیل ملَک ستاده به عرض سلام تو
عالم رهین کثرتِ جود مدام تو
بالاتر از ثنای خلایق مقام تو
نور است همچو آیۀ قرآن کلام تو
رویـد مسیـح از نفس جانفزای تو
وابسته بر وجود تو این عالم وجود
آرند جن و انس به خاک درت سجود
مشهور در میان امامان شدی به جود
بر جود و بر قیام و سجوت همه درود
آیـات غیب را رخ نـورانیات شهود
وجه خداست روی محمّدنمای تو
تو بضعۀ امام رضا نجل حیدری
سر تا قدم پیمبر و زهرا و حیدری
چشم و چراغ زادۀ موسیبنجعفری
ابن الرضای اوّلِ آل پیمبری
از هـر چـه گفتهانـد و نگفتنـد برتـری
گوهر چه قابل است که ریزم به پای تو
جز تو که خصم گشته ز جود تو بهرهبر
کی داده حرز فاطمه بر قاتل پدر
جایی که میکنی تو به دشمن چنیننظر
باور نمیکنم که برانی مرا ز در
از من اگر چه نیست کسی روسیاهتر
دارم امیـد بـر تو و لطف و عطای تو
مأمون به پیش علم و کمال تو شد حقیر
افتاد در حقارت و افکند سر به زیر
«یحییابناکثم» آمده در محضرت اسیر
با آنکه در مدارج تعلیم گشته پیر
در محضر تو کم بوَد از کودک و صغیر
شـد محـو علـم و دانش بیانتهـای تو
ما مورِ کوچک و تو سلیمان عالمی
جان امام هشتم و جانان عالمی
مدفون به کاظمینی و سلطان عالمی
ماه رضا و مهر فروزان عالمی
در هـر قـدم نثـار رهـت جان عالمی
جان چیست تا کنند خلایق فدای تو
یک عمر بوده آتش غم شمع محفلت
مأمون هزار مرتبه خون ریخت در دلت
دردا که یار جانی تو گشت قاتلت
حل شد به زهر، عاقبت کار، مشکلت
بودی جوان و قتلگهت گشت منزلت
خامـوش گشت زمزمههـای دعای تو
در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
وز سوز سینه نالۀ واغربتا زدی
با کام تشنه مادر خود را صدا زدی
وز سوز ناله شعله به ارض و سما زدی
فریاد بهر تشنهلبِ کربلا زدی
بـر عرش رفت نالۀ واویلتای تو
هر چند هیچکس ز غمت با خبر نبود
دیگر سرت به نوک نی و طشت زر نبود
در قلب داغدار تو داغ پسر نبود
لبهایت از حسین دگر تشنهتر نبود
دیگر به سنگ ماه جمالت سپر نبود
جاری نگشت خون به رخ دلربای تو
تا دور چرخ فصل خزان دارد و بهار
روزی چو روز جد تو نبْوَد به روزگار
«روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه درآمد ز کوهسار»
«میثم» بیـار در غـم او چشـم اشکبــار
کن گریه تا که سیل شود اشکهای تو
**************************************************
یا جوادالائمه
من مریدم مراد میخواهم
وصل خیرالعباد میخواهم
کمم اما زیاد میخواهم
از امام جواد میخواهم
یا جوادالائمه ادرکنی
خاک ابنالرضاست در گِل من
مهر او روز حشر، حاصل من
همه جا اوست شمع محفل من
نقش بسته به مصحف دل من
یا جوادالائمه ادرکنی
روسیاهم سفید شد مویم
گرد عصیان نشسته بر رویم
هر چه هستم گدای این کویم
با تمام وجود میگویم
یا جوادالائمه ادرکنی
گر چه یا سیدی گنهکارم
تو مرا یار و من تو را عارم
تو سراپا گلی و من خارم
به همه گفتهام تو را دارم
یا جوادالائمه ادرکنی
ای ولایت تمام ایمانم
کاظمین تو قبلۀ جانم
من همه دردم و تو درمانم
کی گذاری ز درد درمانم
یا جوادالائمه ادرکنی
تو جوادی و من گدای توام
مور افتاده زیر پای توام
بی نوائی به نی نوای توام
همه جا بر در سرای توام
یا جوادالائمه ادرکنی
تو که بر ثامنالحُجج پسری
نورچشمی و پارۀ جگری
سیدی! از پدر غریبتری
خواهم از آتش غمت شرری
یا جوادالائمه ادرکنی
یار زد همچو مار بر جانت
کشت اما غریب و عطشانت
داد پاسخ به لطف و احسانت
پدر و مادرم به قربانت
یا جوادالائمه ادرکنی
مادرت پشت آن درِ بسته
دیده گریان و سینه بشکسته
سوخت از نالۀ تو پیوسته
ای ز بیداد یار دلخسته
یا جوادالائمه ادرکنی
با همه لطف و مهربانی تو
قاتلت گشت یار جانی تو
رحم ننْمود بر جوانی تو
ای فدای غم نهانی تو
یا جوادالائمه ادرکنی
ای به دامان مهر تو دستم
من که از کوثر شما مستم
بدم و خویش بر شما بستم
هر کهام «میثم» شما هستم
یا جوادالائمه ادرکنی
***********************************************
یـوسف فـاطمه تنهـا و دل شکستـه
لب تشنه جان داده، در حجرۀ در بسته
میگرید چشم همه بر جواد الائمه
امالفضل میخندد بر گریۀ همسرش
فـاطمـه میگریـد در ماتم پسرش
میگرید چشم همه بر جواد الائمه
پیـکر اطهـر آن حجّت یگانــه
عین آفتاب است بالای بام خانه
میگرید چشم همه بر جواد الائمه
خون ریزد از چشم هر شیعۀ آزاده
کان تـن نازنین در کوچهها اُفتاده
میگرید چشم همه بر جواد الائمه
مرغان بر روی بام پرهای خود وا کردند
سایبـان بـر جسم یـوسف زهـرا کردند
میگرید چشم همه بر جواد الائمه
یـا الله یـا الله عاشق کاظمینم
مشتاق تربت آن زادۀ حسینم
میگرید چشم همه بر جواد الائمه
*****************************************
ای کعبۀ امید دل ای قبلۀ مراد!
ریحانۀ امام رضا، حضرت جواد
باب الکرم، امام نهم، سیدالعباد
جن و بشر به مهر تو دارند اتحاد
ای کوثر امام رضا نجل فاطمه
جود جوادیِ تو شده شامل همه
ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من
مهر شما ز روز ازل سرنوشت من
بوی گل محبت تو در سرشت من
خطی بکش به نامۀ اعمال زشت من
بر قلب من ولای علی را نوشتهاند
نـام محمّدابـن علـی را نوشتهاند
من کیستم گدای تو یا حضرت جواد
خاک در سرای تو یا حضرت جواد
یک عمر آشنای تو یا حضرت جواد
دارم به لب ثنای تو یا حضرت جواد
تا صبح حشر گردن من زیر دین توست
هر جا سفر کنم دل من کاظمین توست
احسان و بذل و جود و کرامت مرام تو
در چارده جواد، جواد است نام تو
گیرد پدر به اوج جلال احترام تو
دلها کبوتر حرم و مرغ بام تو
بر پای قطرهات سر خجلت، یم آورد
هستی به پیش کثرت جودت کم آورد
ای کاظمین تو نجف و کربلای من
نام تو استجابت و ذکر و دعای من
صحن تو و رواق تو سعی و صفای من
پیش از من و ولادت من، آشنای من
جایی که با تو گفت رضا، جان فدای تو
درِّ سخن چگونـه بریـزم بـه پای تو؟
مأمون چو دید عزت و قدر و جلال تو
چندین هزار مسئله در یک سؤال تو
خود را حقیر یافت به پیش کمال تو
گردید با تمام حشم پایمال تو
در پیش عزت و شرف مرتضاییات
پی برد بـر حقیقت ابن الرضاییات
در سینۀ تو علم خداوند عالم است
این است و نیست، نیست به جز این، مسلم است
گفتار تو تمام چو آیات محکم است
مبهوت و لال نزد تو یحیی ابن اکثم است
او را نمـانـده زهره که آرد دمـی دگر
گویی که رخت بسته سوی عالمی دگر
گفتار علمی تو جهان را فراگرفت
آثار تو زمین و زمان را فراگرفت
احسان تو عیان و نهان را فراگرفت
تنها زمان نه، کون و مکان را فراگرفت
تقوا و علم و جود و کرامت از آن توست
اقرار میکـنم که امـامت از آن توست
تو کیستی که جود نهد چهره بر درت
تعظیم برده خصم، مکرر به محضرت
بخشی به قاتل پدرت، حرز مادرت
دردا که ام فضل چه آورد به سرت
آن روسیـاه روی پدر را سفید کرد
آخر تو را به فصل جوانی شهید کرد
در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
گه جد و گاه مادر خود را صدا زدی
وز سوز سینه ناله به یاد رضا زدی
وز ناله شعله بر دل اهل ولا زدی
چندین کنیز چشم سوی حجره دوختند
بـر غربت تـو پشت در بستـه سوختند
هر روز بـود لشکر غم در مقـابلت
مانند شمع آب شد و سوخت حاصلت
بگریست در مصیبت تو چشم قاتلت
بر تو چه میگذشت خدا داند و دلت
هر لحظه از حیات تو یک عمر ماتم است
فریاد سینه سوز تو در نظم «میثم» است
*****************************************************8
خون شد از غم دل من سوخته حاصل من
با که گویم که شده یار من قاتل من
ای خدا مظلومم
ای پدر کن نگهم خانه شد قتلگهم
جگر سنگ بسوزد به شرار دل من
ای خدا مظلومم
چون تو تنها و غریب چهره بر خاک نهم
جان بابا تو بگو کف نزد قاتل من
ای خدا مظلومم
****
رفته طاقت ز تنم جان رود از بدنم
یار سنگین دل من بر تن من تاب نداد
ای خدا مظلومم
نتوانم که دگر دست و پای بزنم
جگرم سوخت و یک قطره به من آب نداد
ای خدا مظلومم
****
از نفس افتادم در قفس جان دادم
ای پدر مشکل تو مشکل من گردیده
ای خدا مظلومم
از چه خود صیادم نکند آزادم
دختر قاتل تو قاتل من گردیده
ای خدا مظلومم
*****************************
ای گل پر پر ثامن الائمه
جواد اهل بیت یوسف فاطمه
ای سپهر کرم ای یم جودم
کاظمین تو کعبة مقصودم
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
ای که از کودکی خون شده بر دلت
در جوانی شده همسرت قاتلت
به فدای تو و قلب مسمومت
تشنه جان داده چون جد مظلومت
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
آخر از زهر کین پاره شد جگرت
قاتلت دختر قاتل پدرت
تشنه لب گوشة خانه جان دادی
مثل بابت غریبانه جان دادی
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
آسمان و زمین بر دلت گریه کرد
برغریبی تو قاتلت گریه کرد
می زدی دم به دم با تن خسته
دست و پا در حجرة در بسته
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
کاظمین شاهد قصة غربتت
بوی خاک حسین آید از تربتت
شده مرغ دلم بی قرار تو
چه شود رخ نهم به مزار تو
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
وقت مردن به در بوده چشم ترت
تا ببینی رخ نازنین پسرت
نه تو را مونس و یار و یاور بود
نه پسر نه برادر نه خواهر بود
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
تو امام جوادی چون شد از پا فتادی
سر به زانو نهادی
یا جوادالائمه
غصه ات بی شماره سینه ات پر شراره
اشک چشمت ستاره
یا جوادالائمه
این که ماه تمام است بر خلایق امام است
پیکرش روی بام است
یا جوادالائمه
آسمان سینه چاک است یک بدن روی خاک است
بهتر از جان پاک است
یا جوادالائمه
****************************************************************
ای پدر یا رضا کن نگاهم
حجرة من شده قتلگاهم
یا ابتا واویلتا
بابا رضا جان بابا رضا جان
حجره در بسته من دل شکسته
گرد غربت به رویم نشسته
کام عطشان دیده گریان
بابا رضا جان بابا رضا جان
من که عمری جفا با دلم شد
یار نامهربان قاتلم شد
شد تنم آب رفتم از تاب
بابا رضا جان بابا رضا جان
من جگر پارة مرتضایم
من جواد ابن موسی الرضایم
دیدم از یار رنج بسیار
بابا رضا جان بابا رضا جان
عاقبت در بهار جوانی
گلشن عمر من شد خزانی
کرده دشمن گریه بر من
بابا رضا جان بابا رضا جان
دل من تنگه برات مي خوام بيام به حرمت
تا ضريحتو بگيرم به اميد کرمت
کي ميام به کاظمين ، تا کنم شيون و شين
بعد از اون يه سر برم ، سر تربت حسين
مولا مولا ابن الرضا(4)
*****
آسمون سينه از داغ تو بي ستاره شد
دلم از ماتم تو انگاري پاره پاره شد
اسيرم به غصه هات ، مث بال کفترات
چه خوبه پر بگيرم ، بالاي صحن و سرات
مولا مولا ابن الرضا(4)
*****
شنيدم تو خونه هم غريب بودي تو بخدا
فداي غريبيات اي پسر امام رضا
حرمت برام بهشت ، عشق تو يه سرنوشت
خدا اسم خوب تو ، روي قلب من نوشت
مولا مولا ابن الرضا(4)
منبع وبلاگ استاد ارجمند جناب آقای حاج علی ملائکه
alimalaeke.blogfa.com