بسوزد دلت که سوزاندی دلم را
به ویرانی کشاندی منزلم را
فکندی زیر پا احساس و شورم
نکردی رحم، حتی بر غرورم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم را شبی در حضورم شکستی
نه آینه، حتی غرورم شکستی
ندادی به خلوتگاه عشق راهم
پلی بود اگر در عبورم شکستی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شده بازیچه ای قلب صبورم
شکستی عاقبت بال غرورم
به آسانی گذشتی از کنارم
مثال دفتری کردی مرورم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدا بودم خداي خودپرستان
گدا كردي مرا تو سنگ مغرور
مرا باور به بي همتائي ام بود
مرا از باور خود كردي ام دور
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تمام روز و شب با بيقراري
به شوق روي تو بيدار هستم
اگرچه بي غرورم زنده اما
به شوق لحظۀ ديدار هستم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غرور من که زسختی به کوه میمانست ، کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد
دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت ، چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ وقت مغرورنشو ، برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوستی شوخی سرد آدماست ، بازی شیرین گرگم به هواست ، واسه کشتن غرورمن و تو ، دوستی توطئه ثانیه هاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش غرورم را که در پستوی سادگیم پنهان بود می یافتی ، اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همه بغض من تقدیم غرورنازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه ای دوست غروردلت احساس مرا درک نکرد ، آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکرد .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *